سفارش تبلیغ
صبا ویژن











حوض فیروزه

کپی برابر اصل نیست

نویسنده: محمدرضا چیذری  - خبرنگار همشهری
سمیه عالمی داستان‌نویس قمی که دارای کارشناسی گیاه پزشکی است. او در خصوص نحوه آشنایی‌اش با عالم داستان چنین می‌گوید: «سال 87 با جمع داستان‌نویسان جوان قم آشنا شدم و داستان‌نویسی را با آقای عزتی پاک شروع کردم...
 
 سمیه عالمی متولد 1359 داستان‌نویس قمی که دارای کارشناسی گیاه پزشکی است. او در خصوص نحوه آشنایی‌اش با عالم داستان چنین می‌گوید: «سال 87 با جمع داستان‌نویسان جوان قم آشنا شدم و داستان‌نویسی را با آقای عزتی پاک شروع کردم. مدتی از کلاس‌های آقای محمدرضا بایرامی که در حوزه هنری قم برگزار می‌شد، استفاده کردم. کارگاه داستان آقای مهر دست به رمانم کرد و اولین رمان نوجوان را آنجا نوشتم و همان کارگاه دست‌گرمی شد برای نوشتن رمان دوم. نوشتن رمان دوم اتفاق دل‌نشینی بود به خاطر تجربه جمع خوانی کارهای نوشته‌شده با چند نفر از دوستان داستان‌نویسم و البته حضور یک استاد کار بلد.»
عالمی درباره نگاه و دغدغه‌اش در داستان‌نویسی بیان می‌کند: «به نظرم آثار یک نویسنده خراش‌های او  بر لوحی هستند که سهم وی از ایام عمرش است. همیشه دلم خواسته این خراش‌ها نگاه انسانی داشته باشد. بنابراین دغدغه‌هایم در نوشتن حول‌وحوش مسائل انسانی و سبک زندگی بوده. البته این رویکرد در هر اثر شکلی مطابق با آن اثر و اهدافش داشته است.»
در ادامه گفت‌وگوی همشهری را با این داستان‌نویس قمی که به تازگی در جشنواره داستان انقلاب رتبه برگزیده را کسب کرده است، می‌خوانیم:
  • موضوع داستان برگزیده شما در جشنواره داستان انقلاب چیست؟
سعی کرده‌ام «مسافر جمعه» داستان انقلاب باشد و اینکه چقدر موفق شده‌ام را خوانندگانش باید قضاوت کنند.
  • زمینه نوشتن این داستان چه بود؟
گاهی یک سؤال را چندین بار از خودت می‌پرسی ولی هیچ‌وقت دنبال جوابش نمی‌روی. «مسافر جمعه» نتیجه جستجو برای رسیدن به جواب یک سؤال است. اینکه چرا امام خمینی(ره) 15 خرداد را مبدأ نهضت اسلامی ایران می‌داند و آن را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‌کند. رفتم از ماجرا سر دربیاورم که داستان نوشتم.
  • یعنی قصه شما یک داستان تاریخی محسوب می‌شود؟
نه؛ یک داستان تاریخی صرف نیست! همه ماجرا از عاشق‌پیشگی شخصیت اصلی شروع می‌شود که تقلایش برای ثابت کردن خود در تاروپود زندگی و سر درآوردن از ماجرای مرگ مرموز پدرش، قصه را می‌سازد. فقط گاهی ماجراها در روز خاصی اتفاق می‌افتد که آن روز در تاریخ حرف دارد. مثلاً دوم فرودین 1342 یا سوم بهمن 1341.
  • دلیل اینکه در ادبیات امروز جهان داستان حرف اول را می‌زند اما در ایران شعر این بار را به دوش می‌کشد، چیست؟
گذشتگان ما اهل قصه و داستان بوده‌اند و حرف و پندشان را در قالب قصه می‌گفتند. گاهی قصه‌ها و حکایت‌هایشان را با شعر و نظم  نسل به نسل منتقل می‌کردند. مثلاً شاهنامه یک داستان‌سرایی بی‌نقص و شاعرانه است. هم‌چنین مثنوی معنوی و حکایات سعدی. در حقیقت قصه و شعر با هم عجین شده بودند و با همین نظم قصه‌ها روی زبان مردم کوچه‌بازار جاری می‌شد. البته موجزگویی و وزن‌دار بودن شعر در خوش نشستن این مدل از داستان‌ها به ذائقه مردم بی‌تأثیر نبوده اما داستان‌های بلندی مثل حسین کرد شبستری و علیمردان خان که سینه‌به‌سینه چرخیده  ثابت می‌کند که این مردم با داستان‌های بلند و دنباله‌دار هم غریبه نیستند. شاید باید این‌طور گفت که داستان با شکل امروزی آن‌که سابقه زیادی در ایران ندارد هنوز نتوانسته به‌اندازه  شعر محبوب باشد شاید بتوان تقصیر را گردن انتخاب موضوعات نه‌چندان دل‌چسب برای نوشتن انداخت یا فاصله دنیای نویسنده‌های امروزی  با دنیای مردم.
  • ازنظر شما مؤلفه اصلی داستان انقلاب چیست؟ آیا صرف اینکه روایت در بستر دوران انقلاب اتفاق بیفتد کافی است؟
اولین علامتی که باید  بعد از آخرین کلمه داستان گذاشت علامت سؤال است؛ یعنی چرایی روایت. داستان انقلاب چرایی محکم و معناداری برای روایت‌ها و خرده روایت‌ها دارد. چرایی که دگرگونی و تغییر دارد که گاهی بیرونی است و ساختارهای اجتماعی و سیاسی را زیرورو می‌کند و گاهی درونی و ذهنی عمل می‌کند و برون داد آن اتفاقات بیرونی است. البته این داستان باید نشات‌گرفته از مبانی انقلابی باشد که از آن می‌نویسیم و نویسنده  باید بتواند هنرمندانه آن را در زمینه‌ اثر بگنجاند. مثلاً داستان انقلاب اسلامی  بدون رنگ و بوی مبانی انقلاب اسلامی  داستان انقلاب نیست. البته قرار نیست داستان انقلاب شعار بدهد؛ قرار است نشانه بدهد؛ آدرس بدهد. آدرس همان فکر و اندیشه‌ای که ماهیت این انقلاب است.
  • عده‌ای معتقدند داستان ایران در ادبیات داستانی جهان حرفی برای گفتن ندارد. آیا این اعتقاد درست است؟
فرهنگ و تمدنی به‌موازات غنای تمدن ایران و مؤلفه‌های فکریِ رشد کرده در این بستر حتماً حرف برای گفتن دارد ولی نویسندگان این مرزوبوم نتوانسته‌اند خودشان را به دنیا بشناسانند و فاصله‌شان را با نویسندگان دنیا کم کنند. برعکس بعضی دوستان معتقد نیستم دلیل این فاصله محدودیت و اعمال برخی سلیقه‌های مدیریتی است چون نویسندگان ایرانی که بیرون از این خاک قلم می‌زنند هم نتوانسته‌اند در این عرصه اقبالی کسب کنند. به نظر باید پی دلایل متعددی بود. اولین دلیل را باید در کپی نویسی جستجو کرد. باید باورمان شود تا وقتی از روی دست دیگران می‌نویسیم فقط کپی می‌کنیم و کپی هر چقدر هم شبیه اصلش باشد باز هم صاحب ارزش نیست! و دوم اینکه  کارهای خوبی هم که نوشته‌شده‌اند، ترجمه نشده‌اند. سوم اینکه همان ترجمه‌شده‌های اندک هم ارائه مناسبی نداشته‌اند. به نظر من همین دلایل برای دیده نشدن یک ادبیات هرچقدر هم که غنی باشد کافی است.
  • خلأ موجود در حوزه داستان‌نویسی چیست؟ چه مشکل و کمبودهایی وجود دارد؟
به نظر من اصلی‌ترین مشکل خوانده نشدن داستان‌ها است؛ حالا به هر دلیلی که قابل‌بررسی است. شاید اگر اهل مطالعه و خواننده فراوان بود مطالبه‌گری آن‌ها برای خواندن کتاب خوب جریان داستان را به سمت‌وسوی خوبی هدایت کرده بود. خوانده شدن سهم زیادی در قوت گرفتن  بنیان داستان  ایران دارد؛ آسیب‌ها نمایان و درمان می‌شود، قوت‌ها هم پررنگ و تقویت می‌شوند.
  • مطالعه شما بیشتر در چه حوزه‌ای است؟ در واقع برای تأمین محتوای داستان‌های خود از چه منابعی استفاده می‌کنید؟
در یک سال گذشته به خاطر نوشتن «مسافر جمعه» بیشتر کتاب‌های تاریخ معاصر، تاریخ شفاهی یا کتاب‌های ترجمه‌شده‌ای که انقلاب‌ها را روایت کرده‌اند و داستان‌های ایرانی را که با این مضامین نوشته‌شده خوانده‌ام. معمولاً وقتی روی موضوعی برای نوشتن تمرکز می‌کنم سعی دارم تا جایی که راه داشته باشد کتاب‌های مرتبط با آن موضوع را در حوزه‌های مختلف رصد کنم.
  • آیا دنیای داستان زنانه با داستان مردانه متفاوت است؟ به‌عبارت دیگر آیا داستان را می‌توان به مردانه و زنانه تقسیم کرد؟
داستان زنانه و مردانه را قبول ندارم. گاهی روایت‌ها یا لحن‌ها در داستان با توجه به شخصیت‌ها ممکن است زنانه یا مردانه شود که این هم امری معمولی است. قاعدتاً بعضی جزئی نگاری‌ها از دنیای زنانه فقط از عهده یک زن برمی‌آید پس آیا باید بگوییم آن داستان زنانه است؟ البته گاهی ممکن است روایت خانم نویسنده برای خوانندگان آقا جذابیت نداشته باشد و یا برعکس روایت آقایان نویسنده برای خانم‌ها مقبول نیفتد ولی این توجیهی برای زنانه و مردانه کردن داستان نیست.
  • برای آینده چه ایده‌ای در دست دارید که می‌خواهید آن را به شکل داستان دربیاورید؟
اولین کار حتماً بازنویسی نهایی رمان نوجوانم با نام «پاکت‌های خالی» است. بعد هم اگر عمری بود و قلم چرخید مجموعه داستان کوتاهی در دست چاپ دارم که هر چند هر قصه آن مجزا است ولی در کل همه قصه‌ها با هم ارتباط دارند. در ضمن راوی همه داستان‌ها خانم هستند.
  • سه کتاب که به دیگران توصیه می‌کنید؟!
اگر به‌جای هر سه کتاب بگویم فقط تاریخ بخوانید بیراه نگفته‌ام. به نظرم ورق زدن تاریخ ما را در زمان و مکان جابه‌جا می‌کند. به کارهایمان عقبه می‌دهد؛ تصویر می‌دهد و حتی می‌شود گفت برای ما خط‌ مشی می‌سازد. به ویژه دوستانی که قصد دارند داستان انقلاب بنویسند کتاب‌های تاریخ شفاهی را از دست ندهند. یا کتاب‌هایی که به‌صورت خاطره نگاری بخشی از تاریخ را پوشش دادند. من کتاب «شازده حمام» نوشته دکتر پاپلی یزدی  را که ازجمله این کتاب‌هاست، خیلی دوست دارم؛ علی‌رغم این‌که نقدهایی به اثر هست. دن آرام شولوخوف هم از کتاب‌هایی بود که زمان مطالعه‌اش تأمل زیادی کردم.
  • مشکلات و کمبودهای داستان‌نویسی در استان قم چیست؟
مهم‌ترین مشکل داستان قم با وجود نویسندگان پرکار و پر رتبه در جشنواره‌ها نبود یک تشکل سازمان‌یافته مثل انجمن داستان است. انجمنی که داستان‌نویسان جوان را کنار باتجربه‌ها بنشاند، برنامه‌ها را هدفمند کند یا برای نویسندگان جوان و نوقلم انگیزه سازی کند. به نظرم اگر انجمن داستان قم فعال شود اتفاقات پیش‌روی داستان قم خوشایندتر خواهد شد.
  • اگر بخواهید از مدیر ارشاد درخواستی داشته باشید چه می‌گویید؟
قطعاً انتظاری غیر از حمایت ندارم. تا مدیران و متولیان امر فرهنگ حامی کسانی نباشند که از آن‌ها انتظار فرهنگ‌سازی دارند منتظر اتفاق‌های خوب بودن بی‌فایده است چون قرار نیست بیفتد.
درج شده در روزنامه همشهری

نوشته شده در شنبه 95/11/2ساعت 6:36 عصر توسط سمیه عالمی نظرات ( ) |



اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم به مناسبت قیام نوزده دی نقد کتاب «کلکسیون پهلوی» نوشته علی مهر را برگزار کرد.

 

نقد کتاب خبر استان قم

رمان کلکسیون پهلوی در سال 1394 توسط انتشارات سوره مهر با شمارگان 2500 نسخه روانه بازار کتاب شده و موضوع اصلی آن داستان فارسی با محوریت قیام 19 دی مردم قم است. گفتنی است این کتاب ویژه گروه سنی نوجوان است.

خاطر نشان می شود منتقد این اثر سمیه عالمی نویسنده و پژوهشگر و مولف کتاب های "خرمای شیرین" , "مسافر جمعه" و مجموعه داستان خانواده آفتابی" است.

 به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم، نشست نقد و بررسی کتاب «کلکسیون پهلوی» با حضور حجت الاسلام والمسلمین امیرعطاءاله جباری مدیرکل کتابخانه های عمومی، نویسندگان و اهالی قلم به مناسبت دهه بصیرت و قیام 19 دی در تالار غدیر اداره کل برگزار شد.  

منتقد: شخصیت اصلی داستان

سمیه عالمی منتقد اثر اظهار داشت: نوجوان داستان به نام حسن فقیه که شخصیت اصلی داستان است تلاش می کند تا به سمت آگاهی و رشد و کمال فکری برسد و این مورد یکی از نقاط قوت داستان است؛ وی سپس به شروع داستان اشاره کرد و گفت: قدرت چانه زنی و صحبت حسن فقیه با صاحب مغازه در خصوص رد و بدل کردن روزنامه های تصویردار و بدون تصویر و همچنین جلب توجه دبیر تاریخ به مجموعه کلکسیون راوی داستان، نشان از نگارش موفق نویسنده در تصویرسازی و پردازش شخصیت اول رمان است.

این منتقد سپس به رویدادهای قیام 19 دی و زخمی شدن برادر بزرگ پرداخت وافزود: به تصویر کشیدن بیمارستان و حضور حسن در آنجا به منظور نجات جان برادری که سرچشمه آگاهی بخشی او بوده و او را به تکامل رسانده از دیگر ویژگی های مثبت آن است. وی همچنین به وجود نوجوانی دیگر در دل این رخدادها اشاره کرد و گفت: حسن از ایجاد یک کلکسیون مورد علاقه اش به یک آگاهی درست رسید که مبارزه نوجوانانه را برای او رقم می زند و داستان را اینگونه پیش می برد.

منتقد: نقش چهار قشر تاثیرگذار در انقلاب

عالمی همچنین به حضور 4 قشر نافذ و تاثیر گذار (روحانیت: بازاری ها، دانشجویان و بانوان) در جریان انقلاب اشاره کرد و افزود: شخصیت طلبه برادر بزرگتر حسن به عنوان نماینده روحانیت و پدری بازاری که نماینده صنف بازاری های قم است و همچنین شخصیت علی جوان دانشجویی که فضای دانشگاه در سال های منتهی به انقلاب را به تصویر می کشد. این منتقد سپس به نقش مادر آنها به عنوان نماینده زنان پرداخت و گفت: انتظار این بود که نویسنده با زیرکی و توانمندی که دارد نقش مادر را پررنگ تر نشان دهد که البته همین که این نقش در داستان ساخته شده و می خواهد به نوجوان آگاهی برساند خوب و مفید است.

منقد: شخصیت پردازی پدر بازاری در خانواده

عالمی همچنین به قشر بازاری ها به عنوان یکی از اقشار تاثیرگذار در روند شکل گیری انقلاب که همواره پشت سر روحانیت بودند اشاره کرد و افزود: این شخصیت دارای 3 فرزند شجاع است که دو فرزند آن در مسیر انقلاب رویش کرده و نوجوان خانواده هم همین خط فکری را دنبال می کند و من به عنوان یک مخاطب توقع داشتم نقش پدر را به عنوان یک پدر و یک بازاری تاثیرگذارتر در فضای انقلاب ترسیم کند. وی سپس به نقش مساجد بازار و بازاری ها  در هدایت و مدیریت افکار عمومی و توده مردم پرداخت و گفت: نویسنده می توانست از وجود چنین فضایی بهره بیشتری ببرد و آن را به اکمال برساند.

منتقد: نقش آقای همسایه در داستان

این منتقد آقای همسایه را در داستان مثل سایر همسایه ها دانست که در کار دیگر همسایه ها سرک می کشند و مانع تراشی می کنند اما با توجه به شیطنت های شخصیت های نوجوان، جا داشت که در اینجا کشمکشی بین آنها ایجاد کند و از این شخصیت خاکستری متمایل به سیاه تصویر بیشتری ارائه دهد. وی سپس تصریح کرد: همسایه داستان ما فقط به عنوان یک تعقیب کننده بود و نقش بیشتری در جریان رویدادها نداشت.

 منتقد: نام کتاب و فصل آخر

عالمی یکی از موفقیت های کتاب را نام آن بیان کرد و اظهار داشت: نویسنده توانسته نام خوب و مخاطب پسندی را برای داستانش برگزیند و خواننده در ادامه خوانشش به علت نامگذاری کتاب پی می برد. وی همچنین گفت: در فصل آخر داستان که نوجوان عکس شاه را از دفترش جدا و پاره می کند و بجای آن عکس امام را می گذارد بهتر بود تا دفتر دیگری بجای آن جایگزین شود

 

منتقد: فصل های کوتاه داستان

عالمی وجود فصل های کوتاه در داستان را مانع از ایجاد خستگی در خواننده دانست و عنوان کرد: تنها ایراد به فصل 2 و 14 داستان است که با توجه به من راوی که شخصیت اصلی داستان است جا داشت نسبت به زاویه دید و راوی تامل بیشتری شود.

 نویسنده: چرایی نگارش داستان

علی مهر نویسنده کتاب در این نشست علت نگارش داستان را درخواست انتشارات سوره مهر از نویسندگان بومی هر استان در خصوص تبین و تشریح حوادث پیش از انقلاب و پس از آن عنوان کرد و افزود: به دلیل علاقه ای که به این موضوع داشتم پیشنهاد را پذیرفتم. وی دلایل پذیرش نگارش در حوزه تاریخ پیش از انقلاب را، ادای دین به شهر قم دانست و گفت: پیش از این مطالعاتی پیرامون تاریخ انقلاب انجام دادم که متاسفانه داستانی تا به حال در این خصوص نگارش نشده و من احساس تلکیف کردم تا در باره قیام 19 دی که شروع انقلاب با واقعه این روز بود، داستانی بنویسم.

نویسنده: نقش مادر در داستان و شخصیت های سیاه و خاکستری

این نویسنده در ادامه اظهار داشت: مادر به عنوان نماد یک زن می توانست در داستان ما پیچیده تر از این باشد یا کارکرد متفاوتی داشته باشد ولی نباید فراموش کنیم یکسری از رویدادها و مسائلی وجود دارد که تمامی شخصیت ها را به طرف سیاه یا خاکستری هدایت می کنند. وی سپس به موضوع جنگ در داستان ها به عنوان نماد مرگ و زندگی اشاره کرد و افزود: در جنگ یک طرف به عنوان دشمن و طرف دیگر به عنوان دوست ما قرار می گیرد و این در حالی است که همان دشمن هم می تواند نقاط خوب و مثبتی داشته باشد.

علی مهر همچنین به رویدادهای انقلاب پرداخت و گفت: رخداداهای پیش از انقلاب در واقع خطری برای شهر و خانواده ها بود که باعث نگرانی و ایجاد اضطراب در بین افراد جامعه را به وجود آورده بود. و مادر در اینجا به عنوان نماد مهر و مهربانی نقشش دلشوره و نگرانی و حفظ فرزندانش از اتفاقات تلخ است.

نویسنده: در خصوص فصل های کتاب و پاسخ به منتقد

این نویسنده علت زاویه دید در فصل دو را پرهیز از طولانی شدن داستان نوجوانان عنوان کرد و گفت: از این رو زمان، مکان و زاویه دید تغییر کرد. وی سپس به فصل های مختلفی هچون حضور امام ره در نجف و شهادت حاج آقا مصطفی و .. در داستان اشاره کرد و افزود: برای اینکه خواننده بتواند علت واقعی قیام 19 دی را درک نماید باید به شهادت فرزند امام و توهین روزنامه اطلاعات به آن بزرگوار پرداخته می شد چرا که عدم بیان آن سبب می شد تا قیام 19 دی قم ناقص به تصویر کشیده شود.

علی مهر همچنین بیان کرد: علت بکارگیری این سبک را بخاطر داشتن همزمان تاریخ و هم رمان عنوان کرد و اظهار داشت: علت نپرداختن به شخصیت های بازاری، زنان و.. در داستان متاسفانه نبود اطلاعات کافی و لازم بود و از این رو کار نویسنده را دشوار ساخت اما من بر اساس هدفم باید این اثر تاریخی را به نوجوانان کشورم عرضه می کردم.

 شایان ذکر است در پایان از نویسنده و منتقد با حضور مدیرکل کتابخانه های عمومی استان قم و اهدای لوح سپاسی تقدیر به عمل آمد.


نوشته شده در جمعه 95/10/17ساعت 11:43 عصر توسط سمیه عالمی نظرات ( ) |

 

 گروه داستان جمعه در دهم دی‌ماه 95 ابتدا به سراغ مجموعه داستان خانم جولی نوشته‌ی زهرا بیگدلی رفت. در این نشست که در مجتمع ناشران قم برگزار شد، معصومه میرابوطالبی و سمیه عالمی به عنوان منتقد در جلسه حضور داشتند.

 

ابتدا بیگدلی قسمتی از یکی از داستان‌های این مجموعه را برای حاضران خواند. سپس میرابوطالبی نویسنده‌ی «مثل یک بوم سفید» به تک‌تک داستان‌های خانم جولی پرداخت و گفت: داستان اول «امتیاز 19» داستان تنهایی متفاوت یک زن است. زن تنهایی که اهل غر زدن نیست و اهل مبارزه است و به خود برای این استقلال امتیاز می‌دهد.

داستان دوم، «میسیز جولی» است که به یک دوگانگی اشاره دارد و به نظر می‌رسد این دوگانگی به اجتماعی ربط دارد که آنها در آن بزرگ شده‌اند. اگرچه تمام داستان‌های این مجموعه یک معضل اجتماعی را در بطن خود روایت می‌کنند، اما این داستان نیز معضل اجتماعی را می‌گوید که زن در آن از موضع قدرت در می‌آید و حاضر به پذیرفتن شرایط نیست.

نویسنده «از باغ‌ها به بعد» سپس در مورد داستان «رخ آبی» بیگدلی گفت: زن این داستان نیز در موضع قدرت است، به‌خصوص که نویسنده زنی را می‌سازد که ضعفی از خود نشان نمی‌دهد و متفاوت عمل می‌کند. اما در «شام خداحافظی»، نویسنده مخاطب را غافلگیر می‌کند، زیرا در این داستان زن‌هایی روایت می‌شوند که ضعیف هستند و برای به دست آوردن یک مرد با هم رقابت دارند. البته ابتدا به نظر می‌رسد لِول این زنان پایین آمده است، اما وقتی که به پایان داستان نزدیک می‌شویم، می‌بینیم یکی از دو شخصیت زن، موضع خودش را به دست می‌آورد و به جلسه آخر کلاس زبان نمی‌رود و این نشان می‌دهد که این رقابت مضحک را او شخصاً به پایان رسانده است.

در «عدد شانس» با روایتی زنانه روبه‌رو نیستیم، اگرچه این زن نیز در موضع قدرت است و مشکلی را مطرح می‌کند که جدید به نظر می‌رسد. اما شخصیت اصلی مردی است که به فکر تناسب اندام خودش افتاده و زن در حاشیه است.

این کارشناس ارشد ادبیات، در ادامه صحبت‌های خود، به داستان «فروشی نیست» اشاره کرد و گفت: یکی از زیباترین داستان‌های این مجموعه همین داستان است. ولی گویی نویسنده به آن کم‌لطفی کرده، چراکه داستان حشو دارد. زن این داستان اگرچه در موضع ضعف است، اما ضعف او در مقابل پدری است که جانباز جنگ است و چشمانش را از دست داده و دوست ندارد دخترش پرتره سربریده او را بفروشد و دختر نمی‌تواند در مقابل او مقاومت کند. پدری که چشم‌هایش فدا شده، حاضر نیست بار دیگر سربریده را هم فدا کند. امتیاز دیگر این داستان نشان دادن حضوری جدید از یک جانباز در داستان است.

میرابوطالبی در پایان صحبت‌های خود گفت: داستان «گیلاس‌های دزدی» نیز به نظر حشو دارد و شاید ضعیف‌ترین داستان این مجموعه باشد، اگرچه زن این داستان نیز در موضع قدرت است، اما می‌شد با پرداخت بهتری آن را روایت کرد.

داستان آخر این مجموعه نیز دو بخش دارد که بازی مافیا است. بازیی که در آن عده‌ای سرنوشت‌ساز هستند و عده دیگر نه. روایت این بازی دچار چلنج است، اما داستان اصلی داستان خوبی است و شخصیت آیدا بسیار خوب ساخته شده است. جامعه نسبت به حضور فعال او در کارش هم نگاه مثبتی دارد، زیرا نویسنده آیدا را شخصیتی نشان می‌دهد که آگاهانه کار می‌کند و به خوبی همه اتفاق‌ها را مدیریت می‌کند.

در مجموع می‌توان گفت زنان این مجموعه زنانی مدرن هستند و داستان‌های ایشان برخلاف داستان‌نویسی زنان معاصر کشورمان که به جنسیت زن پرداخته‌اند، به این مسئله نپرداخته و زن‌های او از مرحله تقابل سنت و مدرنیته گذر کرده‌اند.

در ادامه سمیه عالمی منتقد دوم این جلسه سخن خود را این طور آغاز کرد که: داستان‌های این مجموعه عمدتاً داستان زن امروز هستند و از این جهت می‌توان آن‌ها را داستان مدرن نامید زیرا زن‌هایی را نشان می‌دهد که در حال گذارند و بالطبع مشکلات آنها هم مشکلاتی است که وابسته به مدرن شدن جامعه است. در داستان «میسیز جولی» آسیب‌های اجتماعی و سبک زندگی و لایف‌استایلی را که خانواده‌ها با آن درگیر هستند، در تقابل یک زوج جوان به تصویر کشیده است. در این داستان شخصیت زن، در نهایت با علاقه‌مندی‌های همسرش کنار نمی‌آید و این اوست که برای زندگی خودش تصمیم می‌گیرد. اگرچه داستان اطناب دارد، ولی پایان‌بندی خوب آن توانسته داستان را نجات بدهد.

نویسنده «مسافر جمعه» در مورد داستان «شام خداحافظی» توضیح داد و گفت: در این داستان شاهد مبارزه دو زن تحصیل‌کرده و با موقعیت اجتماعی خوب، بر سر یک مساله‌ی کوچک هستیم. اگرچه این رفتار خوشایند نیست، اما پایان‌بندی داستان به کمک آن می‌آید و معنای دومی را برعکس آنچه بوده، برای داستان رقم می‌زند.

نویسنده «کیسه جادو» نقد خود را این طور ادامه داد که: در داستان «عدد شانس» شخصیت اصلی، برخلاف تمام مجموعه، مرد است، او  در دام  حاشیه های کاهش وزن و خوش اندامی افتاده است و زن داستان با این که در سایه است، ماجرا را مدیریت می‌کند و همین رفتار زن روی مرد اثر می‌گذارد تا علاوه بر اصلاح جسم به اصلاح رفتارش نیز بپردازد.

داستان «فروشی نیست»، به لحاظ معنایی داستان خوبی است؛ ولی اگر داستان لاغرتر می‌شد، می‌توانست از داستان‌های تأثیرگذار مجموعه باشد.

سمیه عالمی در جمع‌بندی صحبت‌های خود گفت: با توجه به رشته تحصیلی و شغل نویسنده، من در این مجموعه منتظر کاری پرانرژی، تازه و نو بودم که مقداری از این مسئله در داستان‌ها محقق شده است، ولی نویسنده می‌توانست از فضایی که تجربه کرده و زیسته است استفاده کند و از نگاه جامعه‌شناسانه و کار برای روزنامه‌ها بهتر استفاده کرده و جان تازه‌ای به داستان‌ها بدهد.

از نظر این منتقد مشکلی که در برخی از داستان‌های این مجموعه به چشم می‌خورد، حشو و اطناب و جملاتی هستند که بر داستان بار شده‌اند. هم چنین دیالوگ‌هایی که پیش‌برنده نیستند و گاه داستان‌ها شخصیت‌هایی دارند که کامل ساخته و ته‌نشین نشده‌اند. شلوغی داستان و تزاحم شخصیت‌ها نیز در برخی دیگر از این داستان‌ها به چشم می‌خورد که می‌توانست این تیپ از شخصیت‌ها حذف شود. با توجه به نگاه آسیب‌شناسانه و جامعه‌شناسانه نویسنده، به نظر می‌رسد راوی می‌توانست به ریشه‌های معضلات اجتماعی بپردازد که این اتفاق کمتر افتاده است


نوشته شده در جمعه 95/10/17ساعت 11:3 عصر توسط سمیه عالمی نظرات ( ) |

یوما؛ مادرانه ایی دلچسب و عاشقانه ای شیرین

یوما، مریم راهی، نشر نیستان

یوما بخشی از زندگی زنی است که اشراف مکه برای به­دست آوردنش و تصاحب ثروتش سر و دست می­شکنند. زنی که علی­رغم جهل مردان زمانش و تنگ­نظری­هایشان نسبت به زن، با ارثیه پدری­اش تجارت می­کند و چیزی نمی­گذرد که پا به پای مردان و گاهی پیش­تر کاروان­داری می­کند و شهره زنان و مردان عرب می­شود. روایتی جذاب و داستانی از زنی که در جاهلیت عرب فعالیت اجتماعی می­کرد و به عفیف بودن شهرت داشته است و مادری یتیمان خواهرش و یتیمان شهر را می­کند. کنیزانش مجازند او را مادر صدا کنند. یوما از معدود داستان­هایی که در چند سال اخیر در مورد همسر بزرگوار پیامبر رحمت نوشته شده است.

نویسنده جوان این اثر مریم راهی است. او کارشناس ارشد زبانشناسی همگانی دارد و مدرس زبان انگلیسی است. نویسندگی مجلات را در کارنامه اش دارد و علاوه بر یوما صاحب کتاب­های «دو چشم بر آسمان» و «برپا» است.

یوما داستانی است با بستر تاریخی که از جملات وکلمات آن برمی­آید که نویسنده با یک عقبه تحقیقاتی تاریخی دست به قلم شده است. داستان جابه­جا با توجه به همین زمینه­ی تاریخی به وقایع صدر اسلام اشاره­ می­کند و با تصویری کردن وقایع و تلفیق خیال و واقعیت وقایع را ملموس­تر و شفاف­تر کرده است. اما این بستر تاریخی باعث نشده است که داستان فدای این زمینه شود. نویسنده توانسته چهارچوب­های داستانی را به خورد تاریخ بدهد و داستان خودش را روایت کند.

خواننده فارغ از اینکه داستان غریب به 1400 سال دورتر از او اتفاق افتاده است به دلیل صحنه­سازی­ها و تصویرهای بکری که نویسنده ساخته با شخصیت­ها همراه می­شود و خودش را نیز بخشی از داستان می­داند. هم­پای قهرمان داستان که از شوکت و جلالی برخوردار است اما قرار است در تنهایی فرزندش را به دنیا بیاورد می­آید

از جمله مشخصه­هایی که یوما را از باقی داستان­های تاریخی حول زندگی ام­المومنین خدیجه(س) و رسول اکرم(ص) متمایز کرده است روایت عاشقانه­های شیرین و دلچسب معشوقه­هایی است که مبنای عشق­شان جز بندگی خدای رحمان نیست:

-          یا عزیزتی، خدیجه!... چشمان زیبایت را بگشای که دلتنگم به دیدن­شان

سرگیجه دارم و ضعفی سخت. می­گویم:

-          و من دلتنگ صدای دلنشین تو

سرفه... سرفه... و نفسم تنگی می­کند و بریده بریده:

-          سخن بگو یا حبیبی که شنیده­هایم اندک است...

آرام دست بر لبانم می­گذارد و رخصتم نمی­دهد باقی کلام را بگویم و خود:

-          چه بگویم که شیرین­تر از گفته­های تو باشد برای من که مشتاق؟

-          عمری که با تو به سر بردم برایم دمی است... خیال کن جرعه­ایی از پیاله­ایی لبریز...

-          محمدم!

-          بگو بانوی از جان شیرین­تر!...

باز گریه سد می­شود برای کلامم. دقیقه­ایی بعد دست از دستش می­گیرم و خود را بالا می­کشم. محمدم نیز قدری پیش­تر می­آید و به سرآستین، اشک از رخسارم پاک می­کند

-          گریستن را بگذار برای من... تو را باغی از لبخند در انتظار است...

و  شب عروسی­شان از آن دست قسمت­های داستان است که نویسنده هنرنمایی­اش را به نهایت رسانده و با رعایت تمام اصول و بدون تخطی از تاریخ و واقعیت، حضرات را دراین شب روایت می­کند؛ با همه شباهت­هایی که جوانان امروزی می­توانند با آن همزادپنداری کنند.

-          خانه­ام خانه­ی توست و من کنیزت، یا روحی

بانویم می­گوید و رخساره­اش چون سیب سرخی می­شود و سر به زیر می­افکند. سرورم محمد امین لحظه­ای کوتاه خدیجه را می­نگرد به نخستین نگاه عاشقانه... و آنگاه با لبخندی گرم که در پس حیایی دلخواه پنهانش می­دارد و از هزار تهیت خوش­تر است می­گوید:

-          و رزقی!

خدیجه شیرین­تر از پیش:

-          و نفسی!

محمدامین دست بر قلبش می­گذارد و خیره در چشمان زیبای بانو، به مهربانی تمام:

-          و ساکن قلبی!

این عشق در تمام صفحات کتاب ساری و جاری است حتی در سختی­های روزهای آغازین تبلیغ اسلام و تیمار کردن زخم­های محمد از کلوخه­های بچه­های مکه و روزهای طاقت­فرسای شعب ابیطالب. از سوی دیگر آنچه از رسول نمایش داده می­شود مصداق رحمه­للعالمینی اوست و در پایان داستان تصویری جز رافت و حلم و مهربانی از ایشان در ذهن نمی­ماند؛ بدون اینکه نویسنده دائم آن را گفته باشد و یا تکرار کرده باشد.

یوما ارزش چندبار خوانده شدن را دارد و حرفی برای دست اندرکاران حوزه نشر و کتاب نیز هم؛ اینکه اگر ناشران به جای چاپ کتب دم دستی و بی­مایه و ترجمه­های نه­چندان دلچسب رویکرد مناسب­تری به شخصیت­های تاریخی موثر و بازنویسی زندگی ­آنها داشته­باشند حتما خوانده خواهند شد.


نوشته شده در پنج شنبه 95/5/14ساعت 11:40 صبح توسط سمیه عالمی نظرات ( ) |

پس از اتمام داوری‌های بخش بزرگسال هشتمین دوره جشنواره داستان انقلاب،30 اثر به مرحله نهایی داوری آثار راه یافتند.

گروه فرهنگی خبرگزاری میزان به نقل از  پایگاه خبری حوزه هنری، گزارش داد: نفرات راه یافته به بخش رمان و داستان کوتاه بزرگ‌سال هشتمین جشنواره داستان انقلاب مشخص شدند.
 
در مجموع تعداد 30 اثر توسط منیژه آرمین،حسین فتاحی و محسن پرویز هیئت داوران بخش بزرگ‌سال انتخاب شدند که به ترتیب 21 اثر در بخش داستان کوتاه و 9 اثردر بخش رمان بزرگسال بودند.
 
در بخش داستان کوتاه بزرگ‌سال اسامی راه یافتگان بدین شرح است:
حسین عباس زاده با اثر «وقتی دیوارهای شهر گریستن»، مهناز رضایی با اثر «یکی سبز، یکی آبی»، محمد گلی با دو اثر «قهوه ای قهوه ای سوخته» و هفت برادر از استان خراسان رضوی/ اصغر گروسی با اثر «بوی عیدی»، رضا بهاری زاده با اثر «شاهنامه خوانی در کلاس ادبیات» و نجمه بهاری با اثر «سرنا» از استان فارس/ محمد حسن ابوحمزه با اثر«از آجودانم کارت بگیر شب بیا باشگاه» و مرتضی برزگر با اثر«اشتباهی» از استان تهران/ عفت نیستانی با اثر«چهل تیکه» و علی مهدی دوست با اثر «پرواز» از استان خراسان شمالی/ پریا دوستی با اثر «من انقلابی نیستم» و سیده زهره میر عیسی خانی با اثر«شهر چنارها» از استان زنجان/ بهمن بابایی با اثر«سارا سنگ شد» و سعید احمدی با اثر «پاییز» از استان قزوین/ زینب احمدی با اثر«قرص های خواب آور» و محمد حسین وفایی با اثر«روح مرطوب» از استان قم/ حمزه ولی پور با اثر«مرده شور خانه» و رقیه فرمانی با اثر«چار میخ» از استان کرمانشاه/ مصطفی میرزایی با اثر«ده» و مهین سمواتی با اثر«نفتی» از استان همدان.
 
نفرات راه یافت? بخش رمان بزرگ‌سال نیز بدین شرح هستند:
ابراهیم اکبری دیزگاه با اثر«شاه کشی» و سمیه عالمی با اثر«مسافر جمعه» از استان قم/ محمد علی قاسمی با اثر«سرخ و سفید» از استان ایلام/ محمدعلی گودینی با اثر«آغازاده هایی که شاهزاده شدند» از استان آذربایجان شرقی/ شهریار زمانی با اثر«شکار و شکارچی» از استان تهران/ محمد اسماعیل حاجی علیان با اثر«اوشانان» از استان سمنان/ سارا آرام با اثر «زیر آسمان پاوه» از استان کهکیلویه و بویر احمد/ مهدی آذری با اثر«به جا مانده» از استان گیلان/ محبوبه زارع با اثر «بیواسطه» از استان یزد.
 
مراسم اختتامیه و معرفی برگزیدگان  هشتمین دوره جشنواره سراسری انقلاب بهمن ماه 1394 در حوزه هنری برگزار می‌شود./پ


نوشته شده در پنج شنبه 94/11/1ساعت 2:38 عصر توسط سمیه عالمی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak