حوض فیروزه
گفتگو با خدا(ریتا استریکلند) خواب دیدم در خواب با خدا گفتگو کردم خدا گفت:می خواهی با من گفتگو کنی؟ گفتم : اگر وقت داشته باشی خدا لبخند زد وقت من ابدی است پرسیدم چه چیز بیش ازهمه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟ خدا پاسخ داد این که آنها از بودن در کودکی ملولند اما وقتی بزرگ می شوند حسرت دوران کودکی را می خورند این که سلامت شان را صرف به دست آوردن پول می کنند وبعد پولشان را خرج سلامت از دست رفته شان می کنند این که با نگرانی نسبت به آینده حال را فراموش می کنند ان چنان که دیگرنه در آینده زندگی می کنند و نه در حال این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد خداوند دست های مرا گرفت و مدتی هر دو ساکت بودیم بعد پرسیدم به عنوان خالق انسان می خواهید چه درس هایی از زندگی بگیرد خدا با لبخند پاسخ داد یاد بگیرد نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد اما می توان محبوب دیگران شد یاد بگیرد ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد یاد بگیرد ظرف چند ثانیه می توان زخم عمیقی در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم وسال ها وقت لازم است تا آن زخم التیام پیدا کند با بخشیدن بخشش یاد بگیرند یاد بگیرند می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند بلکه خودشان هم باید خودشان را ببخشید و ویاد بگیرند که من اینجا هستم همیشه
Design By : Pichak |